Friday, January 27, 2012

ماجرای گرگی که لباس سگ‌ گله پوشیده بود

یکی‌ بود یکی‌ نبود، توی ده شلمرود هفتاد میلیون گوسفند بودند که شب و روز کار میکردند تا یک لقمه علف گیر بیارن و بخورن. از اون طرف هم یک سگ گله بود که میگفت نژادش احمدی است ولی‌ در واقع از نژاد گرگ بود و تا این گوسفندای بیچاره میخواستن یه کمی‌ دنبه دار و سرحال بشن آقا گرگه میزد به گله و در هر حمله مقداری از دمبه هر گوسفند را می‌برید و میخورد. اولا رسمش بود که درصد سالانه دنبه دزدی خود را از طریق بانک مرکزی مزرعه اعلام میکرد ولی‌ این اواخر قدغن کرده بود که دیگه بانک مرکزی هم حق اعلام نرخ دنبه دزدی را نداره و هرچی‌ کارشناسان میگفتن اعلام نرخ دنبه دزدی لازم است تا گوسفندان تکلیف خود را بدانند، به بهانه اینکه اعلام نرخ تورم محرمانه است از این کار شانه خالی‌ میکرد یا اینکه یک نرخ الکی‌ پایین را اعلام میکرد.

یه روز گوسفندا شنیدند که این گرگ سگ‌ نما پاشو از گلیمش درازتر کرده و بزرگان ده‌‌‌ توی شورای امنیت روستا تصمیم گرفتن با تحریم و بلوکه کردن دارائیهای این گرگ سگ‌ نما او‌را از پا درآورند. در پی‌ این خبر عده‌‌ای از گوسفندان که ازینکه این آقا گرگه دائم دنبه اونها را می‌برید خسته شده بودند به این فکر افتادند که خودشون و هر چی‌ داشتند را از مزرعه زیر قلمرو این گرگ در بیارن.

در واکنش به فرار گوسفندان، آقا گرگه اعلام کرد که از این پس کسی که بخواهد دنبه خود را از زیر دندان او در آورد قاچاقچی محسوب میشود و خروج کسانی‌ که به دلایلی غیر از زیارت و درمان بخواهند خارج شوند مجاز نیست.

اما هر روز گوسفندان زرنگ بیشتری خود را نجات میدادند و البته با فرار این عده‌ از گوسفندا آقا گرگه میموند و تعداد کمتری گوسفند که هنوز حاضر بودن زیر نفوذ این گرگه باشند و مثل گذشته همه چیز خود را به واحد پولی‌ آقا گرگه نگاه داشته بودند و آقا گرگه حالا هربار ازونها دنبه بیشتری می‌برید که جبران اونهایی که از دستش در رفته بودند هم بشه. این دسته از گوسفندان که مونده بودند به جای اینکه به فکر نجات خود از قلمرو آقا گرگه باشند، مدام به بقیه که مزرعه را ترک میکردند غر میزدند که چرا با فرار کردن از دست گرگ باعث سقوط واحد پولی‌ مزرعه میشوند و به اقتصاد ملی‌ مزرعه آسیب میزنند و آقا گرگه را با اونها تنها میگذرند.

این دسته از گوسفندان که تنبلی یا کم عقلی مانع از فرارشان میشد به جای درمان درد خود، با گرفتن ژست مزرعه پرستی‌ داد سخن میدادند که یک گوسفند دارای عرق مزرعه‌ای باید هرچی‌ هم آقا گرگه دنبه‌اش را برید از زیر دندون گرگ در نره و زندگی‌ خود را به واحد پول اجانب تبدیل نکنه. آنها حتا امیدوار بودند که آقا گرگه بتونه مانع خروج گوسفندان فراری از مزرعه شود. راستی‌ شما جز کدوم دسته از گوسفندان هستید؟

No comments:

Post a Comment